بهره گیری از روایات معصومان (ع) به مثابه ثقل اصغر، یکی از مهم ترین و اساسی ترین منابع تفسیری برای هر مفسر است. مفسران هرکدام به نوعی از روایات استفاده کرده اند، اما در شیوۀ بهره گیری و استفاده از این منبع ارزشمند، دیدگاه و عملکرد متفاوتی دارند. دراین بین، علامه طباطبایی در مورد به کارگیری روایات در تفسیر قرآن، دقت و توجه ویژه ای مبذول داشته است. یکی از انواع روایاتی که ایشان در موارد قابل توجهی به آن پرداخته شده است؛ اخباری است که با مباحث اجتماعی، حوادث و شخصیت های جامعه [به ویژه در عصر نزول] مرتبط است. ایشان در خلال تفسیرش بحثی با عنوان «بحث های روایی » را مطرح کرده و با بررسی دقیق و همه جانبۀ روایات، مخصوصاً عرضۀ روایات بر قرآن، به طور مفصل روایات را ارزیابی نموده و اجتهاد سایر مفسران را در مورد به کارگیری روایات در تفسیر قرآن نقد و بررسی کرده است. نوشتار پیشِ رو که با روش توصیفی_ تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام شده، درصدد کشف رویکرد علامه نسبت به روایات اجتماعی در تفسیر المیزان است. حاصل مطالعۀ حاضر چنین است که مؤلف المیزان با مبانی مختلفی ازجمله ملاک عرضه ی روایات بر قرآن، در موارد متعدد و از جوانب مختلفی، روایات مربوط به مباحث اجتماعی را تحلیل نموده، با رویکردهای مختلفی ازجمله: بررسی سندی، دلالی، نقد روایات اسباب نزول و شأن نزول، بررسی جری و تطبیق، نقد انواع استفاده های مفسران در به کارگیری روایات، بررسی فقه الحدیثی، تأیید و بهره گیری از احادیث و. . .، به صورت گسترده ای به تصحیح، تحلیل و تنقیح اینگونه روایات پرداخته است.